اینجا هیچکس حق شوخی با دیگری را ندارد و کسانی که عهدهدار نقشهای منفی هستند، نباید اهل هیچ شهر و روستایی باشند، هیچ شغل خاصی داشته باشند، به هیچ جناح سیاسی و چارچوب فرهنگی معتقد باشند و از هیچ رنگ و نام و نشانی خوششان بیاید. آدمهای منفی در رسانههای ایرانی، باید از فضا بیایند و در همان فضا نابود شوند؛ بدون گیر کردن به هیچ پدیده زمینی سوءتفاهمزایی!
به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «اعتراض اقوام و اصناف به تولیدات نمایشی سینما، تلویزیون و سایر رسانهها به یک قصه تکراری در ایران تبدیل شده که حالا دیگر هیچکس را متعجب نمیکند.
مصداقهای این موضوع آن قدر پرشمار است که مثل آب خوردن میتوان هزار موردش را فهرست کرد؛ از داستان اعتراض پرستاران عزیز به فیلم سینمایی شوکران تا غائله مجموعه تلویزیونی سرزمین کهن و … شکایت اخیر جامعه مهندسی ساختمان کشور از سریال شرم هم داغترین خبر روز به شمار میرود؛ مجموعهای که همین شبها روی آنتن تلویزیون است. فقط هم بحث فیلم و سریال نیست. از تبلیغات بازرگانی بگیرید تا شوهای آشپزی و کارشناسی و حتی برنامههای کودک و نوجوان و تولیدات فضای مجازی، همه اینها بستر مناسبی برای ایجاد سوءتفاهم در جامعه به شمار میروند. در یکی، دو سال اخیر حتی پروندههایی در مورد اعتراض تولیدکنندگان نوعی پنیر محلی یا یک برند از بیسکویت داخلی را هم داشتیم که خیلی بامزه و عجیب بود. گویی اینجا هیچکس حق شوخی با دیگری را ندارد و کسانی که عهدهدار نقشهای منفی هستند، نباید اهل هیچ شهر و روستایی باشند، هیچ شغل خاصی داشته باشند، به هیچ جناح سیاسی و چارچوب فرهنگی معتقد باشند و از هیچ رنگ و نام و نشانی خوششان بیاید. آدمهای منفی در رسانههای ایرانی، باید از فضا بیایند و در همان فضا نابود شوند؛ بدون گیر کردن به هیچ پدیده زمینی سوءتفاهمزایی!
حالا اما دایره این اعتراضات به فوتبال هم کشیده شده و البته این یکی از همه عجیبتر است. در بخشی از سریال «خانه امن» که روی آنتن شبکه اول سینما میرود، یک تروریست داعشی برای انجام عملیاتش در داربی تهران با پوشش هوادار استقلال وارد ورزشگاه شده و همین مساله کافی بود تا موجی از اعتراضها از سوی عوامل این باشگاه شکل بگیرد. فضای مجازی به هم ریخت، هیاتمدیره باشگاه تشکیل جلسه داد و نهایتا بیانیه آتشین صادر کرد! اگر میگوییم این مصداق از همه «عجیبتر» به نظر میرسد، دلیلش این است که اصلا ادعا نشده فرد خرابکار استقلالی است، بلکه صرفا در این پوشش ظاهر شده است. بعد هم تهیهکنندگان برنامه توضیح دادند که نباید شتابزده قضاوت کرد، چون تروریست دیگری هم وجود دارد که با پوشش هوادار پرسپولیس به ورزشگاه رفته و جای نگرانی نیست! این یعنی برنامهساز و تولیدکننده محتوا ناچار است المانها و نشانههای منفی را هم به مساوات تقسیم کند و به مخاطب باج بدهد. هرچند خود معترضان هم میدانند که همه جای دنیا به وفور با همه اصناف و تشکلها، حرف و مشاغل شوخی میشود و پوششهای مختلف برای خلق درام مورد استفاده قرار میگیرد.
به نظر میرسد نیاز داریم به طور جدی تمرین کنیم که این قدر همه چیز به ما برنخورد و این قدر آسان دچار سوءتفاهم نشویم. حالا هوادار عادی به اقتضای شور و هیجانش ممکن است دچار شتابزدگی شود و واکنش غیر منطقی نشان بدهد؛ در این شرایط وظیفه مدیران است که با خویشتنداری، فضای هواداران خودی را آرام و منطقی کنند. با این حال متاسفانه در کشور ما بسیاری از مدیران، دنبالهرو همین فضای احساسی هستند و به جای این که در جهت رفع معضلات بکوشند، دم به دم کانالهای مجهول هواداری میدهند. با این شرایط کی و کجا میتوان از تعصبات کور فارغ شد؟ آیا اصلا امیدی به افزایش ظرفیتها وجود دارد؟»
«حاشیههایی که تلویزیون برای هواداران ورزش بهویژه از نوع فوتبالیاش رقم میزند، تمامی ندارد. بعد از کریخوانیهای عجیبوغریب مجریان صداوسیما در حمایت از تیمهای خودی، حالا نوبت به سریال «خانه امن» رسیده که پخش یکی، دو سکانس از آن حسابی دردسرساز شده است؛ البته این بار به نظر میرسد برخلاف دفعات قبلی، کمی حسابشدهتر رفتار شده تا بشود راه فراری برایش ایجاد کرد!»
به گزارش ایسنا، روزنامه شرق در ادامه نوشت: «ماجرای جنجال تازه مربوط به ورود یکی از تروریستهای داعشی به ورزشگاه آزادی است که در پوشش هوادار استقلال رخ میدهد. پخش این سکانس که دو شب پیش رخ داد، با واکنش تند هواداران و مسئولان باشگاه استقلال روبهرو شد. آنها از این که یک تروریست و داعشی را با پرچم استقلال نشان دادهاند، حسابی شاکی شدهاند و با صدور بیانیهای از تلویزیون خواستند خیلی سریع نسبت به رفع و رجوع کردن این اشتباه فاحش اقدام کند. در بخشی از بیانیه باشگاه استقلال این طور آمده بود: «سکانسی از سریال خانه امن، از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش و در فضای مجازی دست به دست شد که علیرغم همه ارزشهای بالای این سریال پرمحتوا، صحنهای توهینآمیز را به نمایش گذاشت. صحنه نمایشدادهشده به قدری منزجرکننده بود که از بیان آن خودداری میشود. باشگاه استقلال ضمن اعتراض شدید به این خطای بزرگ، انتظار دارد رئیس محترم سازمان صداوسیما به این معضل که در برنامههای آن سازمان پرتکرار هم شده، ورود کرده و ضمن عذرخواهی از سرمایههای اصلی باشگاه، یعنی هواداران شریف و فهیم، هر چه سریعتر نسبت به جبران آن اقدام کند.»
واکنش تندتر را اما مهران کاظمی، مدیر رسانهای باشگاه استقلال، در اینستاگرام داشت که با الفاظی تندتر از جبههگیری تلویزیون علیه باشگاه استقلال انتقاد کرد. در بخشی از نوشتههای او این طور آمده است: «بغض، کینه و عداوت با استقلال تا کی و کجا؟! سریالی که باید عامل وحدت، همدلی و احساس آرامش باشد، شده عامل نفاق! با پول بیتالمال و مردم در میان مردم تفرقه ایجاد نکنید و رفتارهای داعشی و منافقانه نداشته باشید.»
این دو واکنش رسمی از سوی باشگاه و مدیر رسانهای استقلالیها که به اندازه کافی تندوتیز بود، فقط بخشی از واکنشهای استقلالیها محسوب میشد؛ چراکه هواداران دوآتشه این باشگاه در فضای مجازی هم حسابی از دست تلویزیون و عوامل سازنده این برنامه شاکی بودهاند و با الفاظ مهربانانهای به آن واکنش نشان ندادهاند!
اعتراض استقلالیها به جنجال تازه در حالی رو به فزونی بود که مسئولان سریال خانه امن را وادار به واکنش سریع کرد. آنها از هواداران استقلال خواستند صبوری پیشه کرده و ادامه سریال را در شبهای پیش رو بببیند. منظور آنها اما رعایت مساوات در نشاندادن تروریستها در پوشش هواداری است؛ چرا که مقرر شد در قسمت بعدی (قسمتی که شب گذشته پخش شد) این بار یک داعشی دیگر در پوشش هوادار پرسپولیس وارد ورزشگاه آزادی شود! مشخص نیست که آیا پرسپولیسیها هم نسبت به نشاندادن یک تروریست به شکل هوادار تیمشان مانند استقلال رفتار کنند یا نه، ولی هر چه باشد این موضوع میتواند تا حدودی اعصاب استقلالیها را که طبق توالی سریال، ابتدا قسمت مربوط به آنها پخش شد، آرام کند.
روز گذشته همچنین کارگردان این سریال در واکنش به اتفاقات رخداده گفت نسبت به دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تعصب دارند و قصد توهین به هیچ هواداری را نداشتهاند. او به این موضوع هم اشاره کرد که گنجاندن تروریستها در قالب هواداران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، به این منظور بوده که این هوشیاری صورت پذیرد که تروریستها ممکن است هر جایی نفوذ داشته باشند.
چرا کار به هواداران استقلال و پرسپولیس کشیده شد؟
این که چرا عوامل تهیهکننده این سریال سراغ چنین موضوعی رفتهاند، به دلیل آن بوده که قصد داشتهاند چنین نفوذی را در ورزشگاه آزادی به تصویر بکشند. ظاهرا آنها برای فیلمبرداری این سکانس، یکی از بازیهای تیم ملی را در نظر داشتهاند ولی از آنجا که تیم ملی در این بازه زمانی دیداری در ورزشگاه آزادی نداشته، یکی از داربیهای تهران جایگزین میشود و در نهایت هم مقرر میشود تا دو تروریست در پوشش هواداران پرسپولیس و استقلال وارد ورزشگاه شوند.
هدفی پشت این انتخاب است؟
سؤالی که حالا پیش میآید این است که آیا گنجاندن این دو سکانس جنجالی با هدف مشخصی صورت گرفته است؟ آن طور که در بالا عنوان شد، ظاهرا قرار بوده سکانس مذکور در جریان یکی از بازیهای تیم ملی فیلمبرداری شود ولی بنا بر دلایلی جایش را به داربی تهران میدهد. مسئولان سازنده این سریال میگویند قصدشان این بوده تا نشان دهند تروریستها میتوانند در هر پوششی فعالیت کنند ولی آنهایی که رفتار تلویزیون را از نزدیکتر زیر ذرهبین قرار میدهند، میگویند گنجاندن این صحنهها در قالب دیدارهای فوتبال، بهویژه دیدارهای مهم مثل استقلال و پرسپولیس، میتواند برای جذب مخاطب بیشتر هم باشد. به عقیده این عده، با توجه به این که پخش چنین تصاویری با واکنشهای آنی و هیجانی هواداران دو باشگاه مواجه میشود، طبیعتا میتواند نام سریال را بیش از پیش سر زبان بیندازد که این حربه، خودش میتواند تبلیغی ناخواسته برای سریال مذکور باشد. البته این ادعایی است که چندان سند و مدرکی برایش در دست نیست ولی واکنشهای زیاد روز گذشته استقلالیها به سکانس جنجالی در ورزشگاه آزادی تا حدودی به این فرضیه پروبال داده است.
حواشی بیپایان تلویزیون و ورزش
این برای اولین بار نیست که تلویزیون و برنامههای پخششده آن در ورزش و بهویژه فوتبال دردسرساز میشود. پیشتر، جنجالهای تندتری هم رخ داده است. داستان عبدالرضا امیراحمدی، مجری برنامه صبحگاهی شبکه اول سیما که هشتگ «بابامسعود» را به راه انداخت، یکی از جنجالیترین اتفاقاتی بود که با واکنش تند باشگاه و هواداران پرسپولیس روبهرو شد. چند روز قبل از آن نیز علی مرادی، یکی از مجریان شبکه سه، استوریای منتشر کرد و با کنایه به قهرمانی پرسپولیس توهینی زشت کرد. یکی از معروفترین جنجالهایی که تلویزیون پیش از این علیه باشگاه استقلال صورت داده بود، مربوط به شاهکار حسین کلهر، یکی دیگر از مجریان جوان شبکه سه، بود که روی آنتن زنده لوگوی استقلال را تمسخر و شوخی توهینآمیزی با آن کرد.»
حالا دیگر شنیدن هیچ حرفی در شبکههای تلویزیونی و حتی رادیویی برای مردم تعجب آور نیست. از کلکلهای بچگانه گرفته تا غرضورزیهای شخصی و به تازگی هم شوخیهای ناپسندی که حتی قابلیت مکتوب شدن هم ندارند.
به گزارش ایسنا، در هفتههای اخیر چندین بار شاهد حاشیهسازیهای مجریهای تلویزیونی روی آنتن زنده بودهایم. صحبتهای بو داری که به مدد فضای مجازی زود به مشام همه رسیده و شخص متکلم را برای مدتی سر زبانها انداخته و البته در این بین فالوروهایی هم برایش ارزانی داشته است.
گویی مسابقهای میان مجریها و گویندههای صداوسیما شکل گرفته بدین ترتیب که هر کس حرفهای پرحاشیهتری را روای آنتن کند، مسابقه را برده است!
حالا مجری شبکه ورزش در یک هنرنمایی جدید شوخی ناپسند و ادامهداری را با یک مربی فوتبالی روی آنتن زنده مطرح میکند. حرف هایی که به نظر نمیآید ناخواسته یا سهوی بوده باشند. چراکه مجری با ادامه دادن آن ها و پوزخندهایش نشان میدهد که کاملا خودخواسته و آگاهانه اینچنین از آنتن صداوسیما برای حرفهای بی محتوایش استفاده میکند.
در این روزها ویدئوی قسمتی از برنامه «فوتبال یک» با اجرای مجتبی پوربخش و مکالمه تلفنیاش با علی نظر محمدی (مربی رایکا بابل)، در شبکههای اجتماعی دست به دست شده و برخی را حیرت زده و عده ای دیگر را ناراحت و خشمگین کرده است؛ ویدیویی که خود این مجری بعد از انتشار آن در صفحه اش وقتی با واکنش های تند مخاطبانش روبه رو شد، مجبور به حذف آن شد.
البته این مجری هم به سرنوشتی مشابه دیگران دچار شده و فورا از صحنه سیما حذف میشود و در این بین حتی تمهید انتشار خبر تصادف و آسیب دیدگی پیش از اجرای برنامه هم برایش راهگشا نیست. اما واقعیت این است همانطور که آب رفته به جوی برنمی گردد، حرف هایی که روی آنتن زنده مطرح می شود هم به سختی جبران خواهد شد و در این میان شاید تنها راه حل این باشد که صداوسیما با باریک کردن مجرای ورودی برای مجریان و کارشناسان، مولفههای سختگیرانه تر و البته کارشناسانه تری را برای ورود افراد در نظر بگیرد تا در خروجیاش این اندازه فراخ و مزدحم نباشد.
در همین زمینه ایسنا گفتوگویی داشته است با محمدرضا منصوریان ـ مجری و گزارشگر باسابقه ورزشی ـ که در زیر میخوانید:
منصوریان در توضیح این مسئله که چگونه صداوسیما محلی میشود برای سوءاستفاده برخی از افراد برای خودنمایی؟ میگوید: صداوسیمای مظلوم سکوی پرتاب خیلیها شده است. خیلی از دوستانی که الان در گوشه و کنار کشور صاحب قدرت و پستهای گران قیمتی شدند، تجربه اولیه را در صداوسیما به دست آورده اند و از طریق این جعبه جادویی میان مردم دیده شدند و از این موقعیت سوءاستفاده کردند. رفتند نماینده مجلس شدند رفتند شورای شهر شدند معاون وزیر شدند و …؛ اینها نیامده بودند که در صداو سیما کار کنند بلکه آمده بودند که از این مسیر برای دیده شدن استفاده کنند. صداوسیما از این وادی هم خیلی لطمه خورده است. الان فضای مجازی هم به این افراد و به این حرکت پر ضرر خیلی کمک می کند.
منصوریان میگوید که بیش از چهل سال است که در صداوسیما هم به عنوان مجری، هم به عنوان گزارشگر و گوینده و هم به عنوان تهیهکننده کار کرده و تقریبا با تمام زیر و بم برنامههای تلویزیون و رادیو آشنایی دارد. او درباره شرایط پذیرفته شدن به عنوان مجری و گزارشگر در دوران خودش میگوید: ما چند نفر جزو معدود افرادی هستیم که با یک آزمون کامل و به یک پرسه مقدماتی درست وارد این حوزه شدیم. ما از خیلی خان ها گذشتیم که اگر بخواهند همان خان ها را برای کسانیکه امروز روی صندلی اجرا مینشینند برقرار کنند دو سومشان در همان مرحله مقدماتی میمانند و بالا نمیآیند. ما سه یا چهار مرحله را پشت سر گذاشتیم. مرحله اول ارزیابی مقدماتی بود. من یادم میآید ما نزدیک به ۶۰۰ نفر بودیم که تقریبا حدود ۶۰ نفر را در کل کشور انتخاب کردند و بقیه در همان مرحله اول رد شدند. بعد مرحله دوم سخت تر شد و آموزشهای لازم را برای ما گذاشتند تا اینکه به مرحلهای رسیدیم که به عنوان یک گوینده و مجری پذیرفته شدیم که آن موقع هم باز به ما اجازه ندادند که به راحتی پشت میکروفن یک برنامه زنده یا حتی ضبط شده بنشینیم.
او در توصیف این سختگیریها برای ورود به عرصه اجرا در صداوسیما با یادآوری خاطرهای میگوید: من به یاد دارم بعد از یکی ـ دو سال دوره دیدن به من اجازه دادند بین دو گوینده دیگر بنشینم و فقط بگویم اینجا تهران است صدای ایران. فقط اعلام زمان و مکان. وقتی به من گفتند که هفته آینده می توانی در یک برنامه باشی من آنقدر خوشحال شدم که از ذوق یک هفته چلوکباب میخوردم. با این سختگیری ما پشت میکروفن قرار گرفتیم و من با این سختگیری موافق هستم.
منصوریان با بیان اینکه خیلی از مجری ها و کارشناسهای راه یافته به صداوسیما از راه درستی وارد این حوزه نمی شوند، توضیح میدهد: الان خیلی از جوانهایی که وارد این حوزه میشوند ممکن است بااستعداد هم باشند اما متاسفانه از راه درستش جذب نمیشوند. بدون گذراندن دورههای لازم و داشتن تجربه کافی به صداو سیما ورود پیدا میکنند و آنتن را در اختیارشان میگذارند؛ از آن بدتر این است که شخصی را که یکی دو سال بیشتر تجربه ندارد به عنوان کارشناس در برنامه دعوت میکنند در حالیکه من بعد از چهل سال هنوز خودم را کارشناس نمیدانم و فکر میکنم هنوز باید بیاموزم.
او می گوید، وقتی افراد بدون گذراندن دورهها و بدون توجه به اصولی که باید در کار حرفهای وجود داشته باشد پشت میکروفن قرار میگیرند، طبیعی است که با این شرایط ما باید انتظار شنیدن هر حرفی از این مجری ها را داشته باشیم.
منصوریان درباره ورود سفارشی برخی از افراد به صداوسیما، اضافه میکند: هیچ نظارتی هم در این زمینه وجود ندارد. اکثر افرادی که در این بخش وارد صدا و سیما میشوند از روی رابطه وارد میشوند؛ یعنی شخصی یک تلفن میزند و میگوید فلانی را از طرف من پذیرش کنید. فلانی هم با همان خودکار سبزهای معروف در رادیو و تلویزیون، مجری، کارشناس، گوینده و یا گزارشگر می شود. نتیجهاش هم این بی ادبی ها و بی حرمتیهایی است که شاهدش هستیم.
محمدرضا منصوریان
به گفته این کارشناس چنین بی حرمتیها و اتفاقات دور از انتطاری در آنتن تلویزیون دلایل دیگری هم دارد ولی عمده ترین دلیل همین نبود کنترل و نظارت لازم برای ورود این افراد به سازمان صداوسیما است.
او میگوید این افراد سواد لازم را هم ندارند و خیلی از مسائل را در رادیو و تلویزوین اشتباه و غیرتخصصی مطرح میکنند. این مسئله اعتماد مردم را کم کم از بین میبرد و صدا و سیما که میتواند خیلی را گشا و کامل کننده باشد با این افراد ضعیف و کوچک، روز به روز دارد مخاطب خودش را بیشتر از دست میدهد.
منصوریان درباره نحوه برخورد با افراد خاطی و حذف بی چون و چرای آنها توضیح میدهد: ما در صداوسیما مدیران قوی کم داریم؛ بنابراین ممکن است کنترل افرادی که با این رابطهها وارد میشوند خارج از حوزه مدیریتی مدیران صداو سیما در این بخشها باشد. متاسفانه مدیران تصمیم گیرنده در بخش ورزش در صداوسیما قدرت لازم را برای پذیرش و حذف این افراد ندارند. یعنی آنها هم مجبورند از دستورات مافوق خودشان تمکین بکنند و چارهای ندارند، اگر گوش نکنند موقعیت خودشان به خطر میافتد. من میتوانم برنامههای زیادی را با این شرایط نام ببرم. با این کار دارند به صداو سیما لطمه بدی میزنند.
او در پایان عنوان میکند: من فکر میکنم صداوسیما باید یک بازنگری جدی درباره جذب نیروهایش داشته باشد؛ به خصوص در زمینه اجرا و گویندگی و برنامه سازی، نباید راحت میکروفن را در اختیار اشخاص بگذارد. خود صداوسیما باید حرکت انقلاب گونهای را در این زمینه انجام دهد.